کلمه جو
صفحه اصلی

رخداد


مترادف رخداد : اتفاق، پیشامد، حادثه، رویداد، ماجرا، واقعه

فارسی به انگلیسی

accident, event, happening, incident, occurrence, development, episode, occasion, stroke

accident, development, episode, event, happening, incident, occasion, occurrence, stroke


مترادف و متضاد

occurrence (اسم)
تصادف، پیش امد، اتفاق، روی داد، واقعه، وقوع، رخداد

اتفاق، پیشامد، حادثه، رویداد، ماجرا، واقعه


فرهنگ فارسی

هریک از فرمان‌های مسیر میدی


دانشنامه عمومی

رخداد (فلسفه). رخداد (به انگلیسی: Event) در فلسفه، ابژه ای زمانی است، یا نمونه ای از خواصی ویژه در ابژه است. با وجود این، تعریف کلی ای از این مقوله، تا به حال، به دست نیامده است؛ در حالی که نظریات متعددی در ارتباط با این مفهوم، وجود دارد.
آ: شرط وجودی (existence condition)
ب: شرط هویتی (identity condition)
جیگوون کیم این مسئله که «رخدادها دارای ساختار هستند» را تئوریزه کرد. رخدادها از سه چیز ساخته شده اند:
۱- ابژه (x)
۲- یک خاصیت (P)

دانشنامه آزاد فارسی

رخداد (موسیقی). رُخداد (موسیقی)(happening)
رویدادی که از تلفیق هنرهای بصری با تئاتر بداهه شکل می گیرد. هنر رخداد در دهۀ ۱۹۶۰ در امریکا تحت تأثیر نظریه های جان کِیج آهنگ ساز دربارۀ نقش تصادف در هنر، پدید آمد. رخداد با هنر اجرا و هنر محیطی قرابت دارد. بزرگ ترین نمایندۀ آن، آلن کپرو (۱۹۲۷ـ )، نقاش امریکایی، بود که این نام را نخستین بار در ۱۹۵۹ به کار بُرد. هنرمندان پاپ جیم داین، روی لیشتنشتاین، کلاس اولدنبورگ، و رابرت راوشنبرگ، از دیگر پیروان آن بودند. هنرمندانی همچون ایو کلاین در فرانسه، و یوزف بویس در آلمان، ظرفیت های سیاسی هنر رخداد را پرورش داده اند.

فرهنگستان زبان و ادب

{event} [موسیقی] هریک از فرمان های مسیر میدی

پیشنهاد کاربران

فرایند، رویداد

پیش آمد


کلمات دیگر: