( اسم ) ۱ - پناه آورنده . ۲ - نوزاینده ( آهو اسب شتر و غیره ) .
ابن محصن بن ثعلبه ملقب به المثقب العبدی از بنی عبدالقیس شاعری جاهلی و از مردم عراق بود .
ابن محصن بن ثعلبه ملقب به المثقب العبدی از بنی عبدالقیس شاعری جاهلی و از مردم عراق بود .
عائذ. [ ءِ ] (اِخ ) ابن محصن بن ثعلبه ملقب به المثقب العبدی . از بنی عبدالقیس . شاعری جاهلی از مردم عراق بود و به عمروبن هند پیوست و او را درباره ٔ وی مدیحه هاست . نعمان بن منذر را مدح گفت . شعر اونیکو و در آن حکمت و رقتی است . (از الاعلام زرکلی ).
عائذ. [ ءِ ] (اِخ ) پدر بطنی از بنی ضبه است . (منتهی الارب ).
عائذ. [ ءِ ] (اِخ ) جدی است جاهلی که پسران وی بطنی از ربیعه از اعراب عدنانند، و موطن آنان بیابان حجاز است . (الاعلام زرکلی ).
خاقانی .
عایذ. [ ی ِ ] (اِخ ) کوهی است در جهت قبله و مقابل آن کوه دیگری است پشت به قبله . (از معجم البلدان ).
عایذ. [ ی ِ ] (ع ص ) نوزاینده از آهو و اسب و شتر و گوسپند و جز آن . ج ، عوذ و عوذان . (ناظم الاطباء). رجوع به عائذ شود.
عائذ#NAME?