کلمه جو
صفحه اصلی

طابه

لغت نامه دهخدا

( طابة ) طابة. [ ب َ ] ( ع اِ ) شراب انگوری. ( منتهی الارب ). خمره خمر. طیّب صافی که به فارسی می خوشخوار نامند. شراب خوشخوار. ( مهذب الاسماء ). || نام ثمری است که در مدینه منوره یافت میشود. ( فهرست مخزن الادویه ). || خرما. || ( اِخ ) نام مدینه منوره. ( منتهی الارب ). || جایگاهی است در زمین طی. ( مراصد الاطلاع ).

طابة. [ ب َ ] (ع اِ) شراب انگوری . (منتهی الارب ). خمره خمر. طیّب صافی که به فارسی می خوشخوار نامند. شراب خوشخوار. (مهذب الاسماء). || نام ثمری است که در مدینه ٔ منوره یافت میشود. (فهرست مخزن الادویه ). || خرما. || (اِخ ) نام مدینه ٔ منوره . (منتهی الارب ). || جایگاهی است در زمین طی . (مراصد الاطلاع ).



کلمات دیگر: