کلمه جو
صفحه اصلی

طابخه

فرهنگ فارسی

تانیث طابخ یا گرمای نیمروز

لغت نامه دهخدا

( طابخة ) طابخة. [ ب ِ خ َ ] ( ع ص ) تأنیث طابخ. || ( اِ ) گرمای نیمروز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گرمگاه. ( مهذب الاسماء ).گرمای روز. || ( اِخ ) لقب عامربن الیاس بن مُضَر. ( منتهی الارب ). و رجوع به تاریخ سیستان ص 50 شود. || نام قبیله ای است. ( مهذب الاسماء ).

طابخة. [ ب ِ خ َ ] (ع ص ) تأنیث طابخ . || (اِ) گرمای نیمروز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرمگاه . (مهذب الاسماء).گرمای روز. || (اِخ ) لقب عامربن الیاس بن مُضَر. (منتهی الارب ). و رجوع به تاریخ سیستان ص 50 شود. || نام قبیله ای است . (مهذب الاسماء).



کلمات دیگر: