کلمه جو
صفحه اصلی

قائم زدن

مترادف و متضاد

swinge (فعل)
زخم زبان زدن، قایم زدن، بدور چیزی چرخیدن

فرهنگ فارسی

سخت زدن

لغت نامه دهخدا

قائم زدن. [ ءِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) سخت زدن. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: