نا موزون و بی انتظام و نا معتدل . بی اندام .
نا اندام
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نااندام. [ اَ ] ( ص مرکب ) ناموزون و بی انتظام و نامعتدل ، و آن را بی اندام نیز گویند. ( از آنندراج ) ( انجمن آرا ). بی اندام. غیرموزون. نامتناسب. بی تناسب. بی ریخت.
کلمات دیگر: