کلمه جو
صفحه اصلی

یاء

لغت نامه دهخدا

یاء. ( اِ ) نام حرف آخر الفبای فارسی و عربی.
- از الف تا یاء ؛ از اول تا آخر . رجوع به ی » و «یا» شود.

یاء. ( ع اِ ) آنچه بماند از شیر در پستان گوسفند. ( مهذب الاسماء ). شیر باقی مانده در پستان زن. ( ناظم الاطباء ) . باقی شیر در پستان. ج ، یاآت. و نسبت بدان یائی و یاوی و یوی باشد. ( تاج العروس ).

یاء. ( اِ ) گوشه کمان. ( تتمه برهان ) ( ناظم الاطباء ).

یاء. (اِ) گوشه ٔ کمان . (تتمه ٔ برهان ) (ناظم الاطباء).


یاء. (اِ) نام حرف آخر الفبای فارسی و عربی .
- از الف تا یاء ؛ از اول تا آخر . رجوع به ی » و «یا» شود.


یاء. (ع اِ) آنچه بماند از شیر در پستان گوسفند. (مهذب الاسماء). شیر باقی مانده در پستان زن . (ناظم الاطباء) . باقی شیر در پستان . ج ، یاآت . و نسبت بدان یائی و یاوی و یوی باشد. (تاج العروس ).



کلمات دیگر: