کلمه جو
صفحه اصلی

غائص

لغت نامه دهخدا

غائص. [ ءِ ]( ع ص ) نعت فاعلی از غوص. آنکه به دریا فروشود. آنکه به آب فروشود. غوطه زننده. ( غیاث اللغات ). || ناگاه بر چیزی آینده. ( منتهی الارب ). || فرورونده در آب برای برآوردن لؤلؤ. || فرورونده در معانی برای دریافتن دقایق آن ، یقال : هو یغوص علی حقائق العلم و ما احسن غوصه علیها و معنی اخیر مجازی است. ج ، غاصة. غواص. ( اقرب الموارد ).

غایص. [ ی ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از غوص. لغتی در غائص. رجوع به غائص شود.

فرهنگ عمید

۱. فرورونده در آب.
۲. آن که در دریا فرو برود.


کلمات دیگر: