کلمه جو
صفحه اصلی

گاد

فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) گادن گاییدن : به داد و به گادست میل تو لیکن به دادن سواری به گادن پیاده . ( سوزنی ) ۲ - سوم شخص مفرد ماضی از گادن .
گادن

لغت نامه دهخدا

گاد. ( مص مرخم ، اِمص ) مخفف گادن :
بداد و به گاد است میل تو لیکن
بدادن سواری ، به گادن پیاده.
سوزنی.
|| ( فعل ماضی ) ماضی گادن. ( غیاث ). رجوع به گادن و گائیدن شود.


کلمات دیگر: