کلمه جو
صفحه اصلی

شاباطی

لغت نامه دهخدا

شاباطی. ( اِ ) جاباتی. چاپاتی. شاباتی. گرده. رغیف. نان فطیر. رجوع به چاپاتی شود : گفت ای خواجه بدین بازار بیرون شوید. شاباطی های نیکو می پزند،یکی شاباطی همچون روی خود بیار. ( اسرار التوحید ).


کلمات دیگر: