کلمه جو
صفحه اصلی

ها دو و ادو

فرهنگ فارسی

دوندگی

لغت نامه دهخدا

هادووادو. [ دَ دَ / دُ دُ ] ( اِمص مرکب ) دوندگی و با فعل کردن صرف شود: در این چند روزه برای خریدن این خانه خیلی هادووادو کردید، خستگی شما از آن است. ( یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: