بیهوده گو . یاوه گوی . ژاژ خای
ژاژ خوار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ژاژخوار. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) بیهوده گو. یاوه گو. ژاژخای در همه معانی :
کارهای شیرمردان کردی و ازرشک تو
حاسدانت یاوه گو هستند و جمله ژاژخوار.
کارهای شیرمردان کردی و ازرشک تو
حاسدانت یاوه گو هستند و جمله ژاژخوار.
فرخی.
کلمات دیگر: