فائقه
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
اسم: فائقه (دختر) (عربی) (تلفظ: fā’eqe) (فارسی: فائقه) (انگلیسی: faeghe)
معنی: برگزیده، عالی، سرآمد در زیبایی، برتر، زنی که از حیث جمال بر همگان برتری داشته باشد، فایقه
معنی: برگزیده، عالی، سرآمد در زیبایی، برتر، زنی که از حیث جمال بر همگان برتری داشته باشد، فایقه
(تلفظ: fā’eqe) (عربی) (مؤنث فائق) عالی ، برتر ؛ زنی که از حیث جمال بر همگان برتری داشته باشد .
زنی که از لحاظ جمال بر دیگران رجحان دارد
اسم: فایقه (دختر) (عربی) (تلفظ: fayeghe) (فارسی: فایقه) (انگلیسی: fayeghe)
معنی: مؤنث فایق، دارای برتری، مسلط، چیره، مؤنث فائق
معنی: مؤنث فایق، دارای برتری، مسلط، چیره، مؤنث فائق
فرهنگ فارسی
( اسم ) مونث فایق زنی که از حیث جمال بر همگان رجحان داشته باشد . یا احترامات فایقه . احترامات عالیه ( در ذیل نامه ها پیش از امضائ نویسند : با تقدیم احترامات فایقه ) . یا ریاست فایقه . ریاست عالیه .
زنی که فائق باشد . یا فائقه الجمال : آنکه در خوبی و زیبایی سر است .
زنی که فائق باشد . یا فائقه الجمال : آنکه در خوبی و زیبایی سر است .
فایقه:مونث فائق
( اسم ) مونث فایق زنی که از حیث جمال بر همگان رجحان داشته باشد . یا احترامات فایقه . احترامات عالیه ( در ذیل نامه ها پیش از امضائ نویسند : با تقدیم احترامات فایقه ) . یا ریاست فایقه . ریاست عالیه .
( اسم ) مونث فایق زنی که از حیث جمال بر همگان رجحان داشته باشد . یا احترامات فایقه . احترامات عالیه ( در ذیل نامه ها پیش از امضائ نویسند : با تقدیم احترامات فایقه ) . یا ریاست فایقه . ریاست عالیه .
فرهنگ معین
(یِ قِ ) [ ع . فائقه ] (اِفا. ) مؤنث فائق ، زنی که از حیث جمال بر همگان برتری داشته باشد. ، احترامات ~ احترامات عالیه .
لغت نامه دهخدا
( فائقة ) فائقة. [ ءِ ق َ ] ( ع ص )مؤنث فائق. زنی که فائق باشد. رجوع به فائق شود.
- فائقةالجمال ؛ آنکه در خوبی و زیبایی سر است.
- فائقةالجمال ؛ آنکه در خوبی و زیبایی سر است.
فائقة. [ ءِ ق َ ] (ع ص )مؤنث فائق . زنی که فائق باشد. رجوع به فائق شود.
- فائقةالجمال ؛ آنکه در خوبی و زیبایی سر است .
فرهنگ عمید
= فایق
فایق#NAME?
پیشنهاد کاربران
پیروز شده ، عالی و برتر . . .
آنکه در خوبی و زیبایی سر است . زنی که از حیث جمال بر همگان رجحان داشته باشد . زنی که در زیبایی صورت یاد آور شروع آتش باشد .
آنکه در خوبی و زیبایی سر است . زنی که از حیث جمال بر همگان رجحان داشته باشد . زنی که در زیبایی صورت یاد آور شروع آتش باشد .
پیروز و موفق سربودن درزیبایی
پیروز ، برتری یافته ، در فراز بودن
برگرفته از فوق تازی به چم فراز ، بالا
برگرفته از فوق تازی به چم فراز ، بالا
پیروزشده ، پیروزتر از همه
زنی که در قدرت همانند آتش است.
دختر آتش
زنی که در قدرت همانند آتش است.
دختر آتش
در زیبایی سر است
زیبا بودن
یکی از القاب حضرت فاطمه . نام دختر . زن بهشتی
کلمات دیگر: