عمل و حالت ظاهر بین دیدن صورت ظاهر و بی خبر ماندن از باطن .
ظاهربینی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ظاهربینی. [ هَِ ] ( حامص مرکب ) دیدن صورت ظاهر و بیخبر ماندن از باطن.
فرهنگ عمید
دیدن صورت ظاهر و بی خبر بودن از باطن، عمل ظاهربین.
پیشنهاد کاربران
Shallow, Superficial
کلمات دیگر: