کلمه جو
صفحه اصلی

غابرین

فرهنگ فارسی

۱ - باقی پاینده . ۲ - باقی مانده . ۳ - گذشته درگذشته . ۴ - کوکبی که از تربیع تجاوز کرده و به تثلیث نرسیده باشد یا از تسدیس تجاوز کرده و به تربیع نرسیده است جمع : غابرین .

لغت نامه دهخدا

غابرین. [ ب ِ ] ( ع اِ ) ج ِ غابر در حالت نصب و جر، گذشتگان :
خواه بین نور از چراغ آخرین
خواه بین نورش ز شمع غابرین.
مولوی.


کلمات دیگر: