کلمه جو
صفحه اصلی

یابان

عربی به فارسی

ژاپن , جلا , جلا دادن


فرهنگ فارسی

دشت و بیابان و صحرا موضع شهر

لغت نامه دهخدا

یابان. ( اِ ) دشت و بیابان و صحرا. || موضع شهر. ( ناظم الاطباء ).

یابان. ( اِخ ) صاحب صبح الاعشی ذیل «انساب عجم » آرد که رومیان از نسل بنی کتیم بن یونان اند و او یابان بن یافث بن نوح است. ( صبح الاعشی ج 1 ص 367 ). و رجوع به یاوان و یونان شود.

یابان.( اِخ ) صورت عربی کلمه ژاپن است. رجوع به همین لغت نامه و ضمیمه معجم البلدان ( منجم العمران ) ص 346 شود.

یابان . (اِ) دشت و بیابان و صحرا. || موضع شهر. (ناظم الاطباء).


یابان . (اِخ ) صاحب صبح الاعشی ذیل «انساب عجم » آرد که رومیان از نسل بنی کتیم بن یونان اند و او یابان بن یافث بن نوح است . (صبح الاعشی ج 1 ص 367). و رجوع به یاوان و یونان شود.


یابان .(اِخ ) صورت عربی کلمه ٔ ژاپن است . رجوع به همین لغت نامه و ضمیمه ٔ معجم البلدان (منجم العمران ) ص 346 شود.


دانشنامه عمومی

همیشه در حال جستوجو بودن


یابنده ، همیشه در حال جستوجو


پیشنهاد کاربران

در اصطلاح فارسی معنی کلمه ( یابان )
یابیدن . یافتن . در حال جستجو. میشود

لطفا در لغت نامه اضافه کنید با تشکر


کلمات دیگر: