کلمه جو
صفحه اصلی

جاحد

فرهنگ فارسی

انکارکننده، انکارکننده حق کسی باعلم به آن
( اسم ) انکار کننده با وجود دانستنمنکر. جمع جاحدین .

فرهنگ معین

(حِ ) [ ع . ] (اِفا. ) انکار کننده حق کسی با وجود دانستن آن .

لغت نامه دهخدا

جاحد. [ ح ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از جحدو جحود. منکر. انکارکننده با وجود دانستن. انکارکننده حق کسی با علم به آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. انکارکننده.
۲. کسی که با علم، حق کسی را انکار می کند.

جدول کلمات

انکار کننده


کلمات دیگر: