کلمه جو
صفحه اصلی

عائم

عربی به فارسی

دستخوش طوفان , غوطه ور(روي اب) , اواره , بدون هدف , سرگردان , شناور


لغت نامه دهخدا

عائم. [ ءِ ] ( اِخ ) بتی است. ( منتهی الارب ).

عایم. [ ی ِ ] ( ع ص ) عائم. شناور. || ( اِخ )نام بتی است. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به عائم شود.


کلمات دیگر: