ابري , پوشيده از ابر , تيره
غائم
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
یوم غائم روزی میغناک .
لغت نامه دهخدا
غائم. [ ءِ ] ( ع ص ) یوم غائم ؛ روزی میغناک. ( مهذب الاسماء ).
غایم. [ ی ِ ] ( ص ، ق ) ( در تداول عامه )قایم. محکم. سخت : غایم او را زد. غایم صدا کن. || نهان. غایب ( در لهجه بعضی نقاط خراسان ).
- غایم باشک ؛ نوعی بازی کودکان. ( این بازی را در تداول عامه ، غایم موشک هم می گویند ).
- غایم باشک ؛ نوعی بازی کودکان. ( این بازی را در تداول عامه ، غایم موشک هم می گویند ).
کلمات دیگر: