کلمه جو
صفحه اصلی

اب بندی

فارسی به انگلیسی

stopping a leak, hermetic sealing, stopping a laek, [mech.] valve grinding

فرهنگ فارسی

( آب بندی ) ( اسم ) ۱- بستن معبر آب . ۲ - شغل و عمل آب بند ۳ - ریختن آب در سماور و آب پاش و غیره .
شغل و عمل آب بند

فرهنگ معین

( آب بندی ) (بَ )(حامص . اِ. )۱ - بستن مسیر آب . ۲ - عایق کردن جایی یا چیزی در برابر نم و رطوبت . ۳ - تنظیم شدن موتور ماشین یا هر دستگاه دیگری . ۴ - ریختن آب در سماور، آب پاش و غیره .

لغت نامه دهخدا

( آب بندی ) آب بندی. [ آب ْ، ب َ ] ( حامص مرکب ) شغل و عمل آب بند.

فرهنگ عمید

( آب بندی ) ۱. (مکانیک ) روان شدن قطعات تحت سایش در خودروها یا موتورسیکلت های نو.
۲. محل تهیۀ بستنی، ماست، پنیر، خامه، و مانندِ آن، لبنیاتی.
۳. گرفتن یا جوش دادن درزهای وسایل یا ظروف فلزی.

پیشنهاد کاربران

یک جورتقویت کردن خودشخص هم میباشد.


کلمات دیگر: