کلمه جو
صفحه اصلی

مدیریت پیکربندی

فرهنگ فارسی

نظارت بر فرایند پیکربندی


دانشنامه عمومی

مدیریت پیکربندی عبارت است از هماهنگ سازی توسعه نرم افزار برای کاهش سردرگمی. مشخص نمودن، سازمان دهی و کنترل اصلاحات نرم افزاری که توسط تیم برنامه ساز با هدف بیشینه سازی قابلیت تولید ضمن کمینه سازی اشتباهات انجام می پذیرد پیکربندی نرم افزار نامیده می شود. به این ترتیب یکپارچگی محصول طی دورهای مختلف چرخهٔ عمر نرم افزار حفظ می شود.
Distelli
Chef software
Ansible (software)
Puppet Labs
Salt (software)
Commando.io
پشتیبانی عبارت است از مجموعه ای از فعالیت های مهندسی نرم افزار که پس از تحویل نرم افزار به مشتری و استفاده ازآن به وقوع می پیوندد؛ اما مدیریت پیکربندی مجموعه ای از فعالیت های پیگیری و کنترل از زمان آغاز پروژهٔ مهندسی نرم افزار تا پایان آن می باشد.
خروجی فرایند نرم افزار به ۳ دسته تقسیم می شود:
خطوط مبنا یک ویژگی یا محصولی که به طور اساسی مورد بررسی قرار گرفته و به تأیید رسیده و پس از آن به عنوان پایه و اساسی برای مراحل تکامل بعدی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

دانشنامه آزاد فارسی

مدیریت پیکربندی (configuration management)
در مباحث مربوط به فناوری اطلاعات و ارتباطات واژه های مدیریت پیکربندی و کنترل پیکربندی در معانی ذیل به کار می روند ۱. اعمال مدیریت بر ویژگی های امنیتی و ایجاد اطمینان به واسطه داشتن کنترل بر تغییرات ایجادشده بر روی سخت افزارها۱، نرم افزارها۲، چارچوب۳، مستندسازی ها۴، آزمون۵، آزمودن قطعات۶ الحاقی و آزمایش مستندات متعلق به یک سیستم اطلاعاتی خودکار از طریق توسعه و عمر مؤثر یک سیستم. مدیریت کد منبع۷ و یا کنترل تجدیدنظر۸ نیز بخشی از این تعریف است. ۲. کنترل بر روی تغییرات۹ (و همین طور ثبت آن) که بر روی سخت افزار، نرم افزار، چارچوب و مستندات یک سیستم از طریق دوره عمر سیستم اعمال می گردند. ۳. کنترل و انطباق بر روی سیر تکامل یک سیستم پیچیده و مرکب. کنترل بر سیر تکامل یک سیستم نرم افزاری، نظم و انضباط محسوب می گردد و به همین شکل همکاری در دستیابی به کیفیتی رضایت بخش و محدودیت های تأخیری۱۰. مدیریت پیکربندی نرم افزار۱۱ به دو بخش تقسیم می گردد: بخش اول (و قدیمی تر) بر ذخیره نهاد های تولیدی در جریان پروژه توسعه نرم افزاری تأکید می کند. از این بخش گاهی به عنوان مدیریت ذخیره اجزاء۱۲ نیز یاد می شود. بخش دوم حول فعالیت های صورت گرفته جهت تولید و یا تغییر موجودیت ها صحبت می کند. از اصطلاح پشتیبانی مهندسی۱۳ نیز گاهی برای اشاره به این بخش استفاده می شود. ۴. انجام ارزیابی و تأیید تغییرات۱۴ بر روی پیکربندی و همچنین بر روی ارتباطات داخلی۱۵ بین اجزاء سیستم پس از برقراری یک پیکربندی، مانند موارد موجود در دستگاه های ارتباط از راه دور۱۶ و یا سیستم های رایانه ای. ۵. در شبکه های دوکاناله صف ـ توزیعی۱۷ وظیفه ای که از پیکربندی صحیح تمام منابع متعلق به کلیه نقاط اتصال شبکه (پی کیو دی بی)۱۸PQDB براساس توپولوژی صحیح دوـ کاناله اطمینان حاصل می کند. این وظایف مدیریت شده شامل رأس گذرگاه۱۹، منبع زمانی خارجی۲۰ و توابع تولید درگاه۲۱ پیش فرض اند.hardwaresoftwareframe work/firmwaredocumentationtesttest for added hardwaresource code managementrevision controlchanging controldelay-limitationSCM: software control managementcomponent repositoryengineering supptchange verifyinternal communicationremote controldistributed queuehead of busexternal timing sourcegenerator function

فرهنگستان زبان و ادب

{configuration management, CM} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] نظارت بر فرایند پیکربندی


کلمات دیگر: