فریبندگی و حیله بازی . عمل نقش باز
نقش بازی
فرهنگ فارسی
فرایندی خلاقانه و خیالپردازانه که در آن برای پیشبینی تصمیمهای دیگران باید خود را در نقش آنها قرار داد
لغت نامه دهخدا
نقش بازی. [ ن َ ] ( حامص مرکب ) فریبندگی و حیله بازی. ( ناظم الاطباء ). عمل نقش باز. رجوع به نقش باز شود.
فرهنگستان زبان و ادب
{role play} [آینده پژوهی و آینده نگری] فرایندی خلاقانه و خیال پردازانه که در آن برای پیش بینی تصمیم های دیگران باید خود را در نقش آنها قرار داد
کلمات دیگر: