کلمه جو
صفحه اصلی

ایلاف

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: ilāf) دوست کردن ، سازواری دادن ، خو گرفتن ، در قرآن به معنای عهد و مانند و اجازه به امان است.


اسم: ایلاف (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: ilāf) (فارسی: ايلاف) (انگلیسی: ilaf)
معنی: خو گرفتن، عهد، دوست کردن، سازواری دادن، در قرآن به معنای عهد و مانند و اجازه به امان است

فرهنگ فارسی

۱ - (مصدر ) دوست کردن دوستی افکندن سازواری دادن . ۲ - (مصدر ) دوست شدن دوستی ورزیدن .

فرهنگ معین

[ ع . ] ۱ - (مص م . ) دوست کردن ، به هم پیوست دادن . ۲ - (مص ل . ) دوستی نمودن .

لغت نامه دهخدا

ایلاف. ( ع مص ) الف و انس و خوی دادن به کسی یا به جایی. ( منتهی الارب ). خو گرفتن.( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). خو کردن. الف دادن. ( تاج المصادر بیهقی ). سازواری دادن. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24 ). || هزار کامل گردانیدن. ( منتهی الارب ). هزار کردن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( المصادر زوزنی ). هزار گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || جمع کردن شتران میان شجر و آب : الفت الابل شجراً و ماءً؛ یعنی چون از یکی فارغ شد بدیگری پرداخت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || عهد. پیمان. اجازه به امان. ایلاف در قرآن به معنی عهد و مانند اجازه به امانست و اول کسی که این عهد از ملک شام گرفت هاشم بود و بیانش آن است که قریش ساکن حرم بودند و در تجارتهای خویش چه در سرما و چه در گرما به امان سفر میکردند و راه در آن حال مخوف بود و هرگاه کسی متعرض احوال اینها میشد میگفتند که ما سکنان حرم خدائیم پس دست از ایشان باز میداشتند.
- ایلاف قریش ؛ عبارت از این بوده است که هاشم به حمایت پادشاه شام و عبدالشمس به حمایت پادشاه حبشه و مطلب به حمایت والی یمن و نوفل به حمایت شاهنشاه ایران درآمده بودند و این چهار برادر سفر تجارت کردندی و در امان بودندی و در قلمروهای چهارگانه مذکور کس متعرض ایشان نمیشد. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

ائلاف. [ اِءْ ] ( ع مص ) رجوع به ایلاف شود.

فرهنگ عمید

۱. دوست کردن، سازواری دادن.
۲. عهد و پیمان.
۳. عهد و شبه اجازه.

دانشنامه عمومی

ایلاف (روزنامه). ایلاف (عربی: إیلاف‎) اولین روزنامه آنلاین مستقل عربی است که هیچ وابستگی به سایر روزنامه ها و رسانه ها ندارد. این روزنامه در سال ۲۰۰۱ در لندن تأسیس شد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ایلاف الفت قریش در سفرهای بازرگانی تابستانه و زمستانه را گویند.
ایلاف از ریشه «ا ـ ل ـ ف» به معنای ایجاد و اظهار الفت و دوستی، یکی کردن دو یا چند چیز، و تکمیل یک چیز با پیوستن اجزای آن است و به همین جهت بر عهد و پیمان نیز اطلاق می شود.
در اصطلاح قرآن
در مفهوم اصطلاحی قرآن، به معنای انس گرفتن قریش با مکه یا ایجاد وحدت و الفت میان قریش پس از پیدایش و گسترش سفرهای بازرگانی بین ایشان است: {لایلاف قریش ایلافهم رحلة الشتاء و الصیف}.
سفرهای بازرگانی قریش
زندگی قریش در مکه بر اثر خشکی و بی آبی آن سرزمین، به سختی می گذشت تا آن که سفرهای بازرگانی میانشان رواج یافت و سطح و شیوه زندگیشان را تغییر داد. از هاشم بن عبد مناف معروف به عمرو العلی به عنوان نخستین کسی یاد شده که سفرهای بازرگانی قریش را آغاز کرد و به این ترتیب، از پراکنده شدن قریش از پیرامون حرم پیش گیری کرد. هاشم در دوران ریاستش بر مکه، تجارت قریش را گسترش داد و دو نوبت سفر زمستانه و تابستانه بنا نهاد و با قبایل و امیران همسایه برای تضمین امنیت سفرهای بازرگانی پیمان بست.
← پیدایش سفرها
...

[ویکی حج] ایلاف: الفت قریش در سفرهای بازرگانی تابستانه و زمستانه را می گویند. ایلاف در لغت به معنای ایجاد و اظهار الفت و دوستی است و در مفهوم اصطلاح قرآن، به معنای انس گرفتن قریش با مکه است. به علت خشکی و بی آبی سرزمین مکه زندگی قریش به سختی می گذشت تا اینکه سفرهای بازرگانی میانشان رواج یافت و سطح و شیوه زندگیشان را تغییر داد. نخستین کسی که این سفرها را آغاز کرد هاشم بن عبد مناف بود. این سفرها در دو نوبت تابستانه به یمن و زمستانه به شام انجام می گرفت. سوره قریش هم یادآور این الفت و دوستی قرشیان شده است. در شیوه تحقق ایلاف سه نظریه مطرح است: ایجاد الفت میان قریش در پی سفرهای تجاری؛ الفت آنان با سرزمین مکه؛ الفت با سفرهای بازرگانی و بایسته های آن. از فواید ایلاف، فروکاستن اختلاف و درگیری در برگزاری مراسم حج میان قریشیان شد، همچنین ایلاف باعث افزایش اعتبار و نفوذ اجتماعی و سیاسی قریش در میان قبایل گشت و مایه رشد زندگی اقتصادی آن ها شد.
ایلاف از ریشه «ا ـ ل ـ ف»به معنای ایجاد و اظهار الفت و دوستی، یکی کردن دو یا چند چیز، و تکمیل یک چیز با پیوستن اجزای آناست و به همین جهت بر عهد و پیمان نیز اطلاق می شود.
در مفهوم اصطلاحی قرآن، به معنای انس گرفتن قریش با مکهیا ایجاد وحدت و الفت میان قریش پس از پیدایش و گسترش سفرهای بازرگانی بین ایشان است: لایلافِ قُرَیشٍ* اِیلافِهِم رِحلَةَ الشِّتَاءِ و الصَّیفِ (سوره قریش، 1-2)

پیشنهاد کاربران

ایلاف در سوره ی قریش آمده و به معنی الفت و دوستی ومحبت است

ایلاف : دوست کردن، سازواری دادن، خو گرفتن، در قرآن به معنای عهد و مانند و اجازه به امان است.


کلمات دیگر: