کلمه جو
صفحه اصلی

مولیان

فارسی به انگلیسی

mulian

فرهنگ اسم ها

اسم: مولیان (دختر) (عربی) (طبیعت) (تلفظ: moliyān) (فارسی: مولیان) (انگلیسی: moliyan)
معنی: بندگان، نام رودخانه ای در بخارا، تلفظ عامیانه ی موالیان به معنی بندگان، ( اعلام ) ( = جوی مولیان ) نام رودخانه ای است در نزدیکی بخارا که روستاهای پیرامون آن از گردشگاه های بخارا بود، امیراسماعیل سامانی باغ های جوی مولیان را خرید و در آنجا سرای ها و بوستان ها ساخت و بر موالیان خود وقف کرد، هنوز گویا جوئی به این نام در بیرون شهر بخارا هست

فرهنگ فارسی

ناحیتی است .

لغت نامه دهخدا

مولیان. [ ] ( اِخ ) نام رودخانه ای در بخارا. ( ناظم الاطباء ). نام جویی در بخارا. ( آنندراج ). جوی مولیان جویی است در نزدیکی قلعه بخارا که در آنجا سامانیان باغ بزرگی داشته اند. ( نمونه ادبیات تاجیک تألیف صدرالدین عینی ص 13 ). از رساله ملازاده برمی آید که هنوز جویی به اسم جوی موالیان [ مولیان ] در بیرون شهر بخارا معروف است. ( از احوال و اشعار رودکی ج 2 ص 536 ) :
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آیدهمی.
رودکی.
در فرخار بر فغفور بستی
به جوی مولیان بر پل شکستی.
نظامی.
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی.
حافظ.
و رجوع به مدخل بعد و احوال و اشعار رودکی و تاریخ گزیده ص 382 شود.

مولیان. [ ]( اِخ ) ناحیتی است ، رود لمغان از حدود آن [ از حدود ماوراءالنهر ] گذرد به نزدیک رخد. ( حدود العالم ). باتوجه به نوشته صاحب حدود العالم شاید جوی مولیان شعبه ای از رود لمغان بوده است یا رود لمغان در آنجا این نام می گرفته است و آن رود با ضیاع خود جوی مولیان نام داشته و اصل آن جوی موالیان بوده به سبب وقف امیر اسماعیل موالیان خویش را و مولیان مخفف آن است. ( از یادداشت مؤلف ). ضیاعی بوده است در بیرون شهر بخارا بسیار بانزهت ، و ملوک سامانیه در آنجا کاخها و بوستانها ساخته بوده اند. ( محمد قزوینی حاشیه چهارمقاله نظامی ).... از این مطالب به خوبی برمی آید که جوی مولیان نام ضیاعی و باغی و قصر پادشاهی در بیرون شهر بخارا بوده است و جایی نزه و باصفا و رطب که امراء سامانی ماندن در آنجا را خوشتر می داشتند و حتی در شهربخارا قصری بدان بزرگی نداشته اند و هم در آنجاست که اسماعیل بن احمد سامانی را به خاک سپرده اند. ( از احوال و اشعار رودکی ج 2 ص 536 ). بنابر گفته نرشخی محل مشهوری در اطراف شهر بخارا بوده است و مولیان در اصل موالیان بوده الف آن برای تخفیف افتاده و مولیان شده است. ( از حاشیه مدرس رضوی بر تاریخ بخارا ص 216 ).

مولیان . [ ] (اِخ ) نام رودخانه ای در بخارا. (ناظم الاطباء). نام جویی در بخارا. (آنندراج ). جوی مولیان جویی است در نزدیکی قلعه ٔ بخارا که در آنجا سامانیان باغ بزرگی داشته اند. (نمونه ٔ ادبیات تاجیک تألیف صدرالدین عینی ص 13). از رساله ٔ ملازاده برمی آید که هنوز جویی به اسم جوی موالیان [ مولیان ] در بیرون شهر بخارا معروف است . (از احوال و اشعار رودکی ج 2 ص 536) :
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آیدهمی .

رودکی .


در فرخار بر فغفور بستی
به جوی مولیان بر پل شکستی .

نظامی .


خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی .

حافظ.


و رجوع به مدخل بعد و احوال و اشعار رودکی و تاریخ گزیده ص 382 شود.

مولیان . [ ](اِخ ) ناحیتی است ، رود لمغان از حدود آن [ از حدود ماوراءالنهر ] گذرد به نزدیک رخد. (حدود العالم ). باتوجه به نوشته ٔ صاحب حدود العالم شاید جوی مولیان شعبه ای از رود لمغان بوده است یا رود لمغان در آنجا این نام می گرفته است و آن رود با ضیاع خود جوی مولیان نام داشته و اصل آن جوی موالیان بوده به سبب وقف امیر اسماعیل موالیان خویش را و مولیان مخفف آن است . (از یادداشت مؤلف ). ضیاعی بوده است در بیرون شهر بخارا بسیار بانزهت ، و ملوک سامانیه در آنجا کاخها و بوستانها ساخته بوده اند. (محمد قزوینی حاشیه ٔ چهارمقاله ٔ نظامی ). ... از این مطالب به خوبی برمی آید که جوی مولیان نام ضیاعی و باغی و قصر پادشاهی در بیرون شهر بخارا بوده است و جایی نزه و باصفا و رطب که امراء سامانی ماندن در آنجا را خوشتر می داشتند و حتی در شهربخارا قصری بدان بزرگی نداشته اند و هم در آنجاست که اسماعیل بن احمد سامانی را به خاک سپرده اند. (از احوال و اشعار رودکی ج 2 ص 536). بنابر گفته ٔ نرشخی محل مشهوری در اطراف شهر بخارا بوده است و مولیان در اصل موالیان بوده الف آن برای تخفیف افتاده و مولیان شده است . (از حاشیه ٔ مدرس رضوی بر تاریخ بخارا ص 216).


پیشنهاد کاربران

داستان بسیار بسیار زیبا در ادبیات پارسی ( به نقل از استاد عزیزم جناب محمدیان ) که امیرمنصور سامانی پادشاه قرن سوم که مرکز خلافتش در بخارا بود به مدت چهار سال به هرات ( البته عده ای معتقدند به نیشابور ) کوچ میکند. اطرافیان که از این همه دوری از خانواده شان به تنگ آمده بودند فکر کردند و دیدند رودکی شاعر دربار امیر بر او نفوذ دارد پس سمت او رفتندو خواستار کمک از وی شدند و رودکی شعری برای امیر سرود تا احساسات او را برانگیزد سپس در زمان مناسبی شعر بوی جوی مولیان را برای امیر خواند و چنان شوق بازگشت در امیر برانگیخت و شعر در قاموس او نفوذ کرد که پابرهنه سوار اسب خویش ( خنگ نوبتی ) شد و بی وقفه تا بخارا تاخت. . .


کلمات دیگر: