کلمه جو
صفحه اصلی

بهستان

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: behestān) (به + ستان (پسوند مکان)) ، جای خوبان و نیکان ؛ موضعی در مازندران .


اسم: بهستان (دختر، پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: behestān) (فارسی: بِهستان) (انگلیسی: behestan)
معنی: نیک بنیاد، نام پسر اردشیر سوم پادشاه هخامنشی، ( به، ستان ( پسوند مکان ) )، جای خوبان و نیکان، ( اَعلام ) ) ( بهستان = بیستون ) کوهی در کیلومتری شرق کرمانشاه، ) ( = بیستون ) سنگنبشته و حجاریهایی بر دیواره ی آن کوه از داریوش اول که اهمیت تاریخی ویژه ای دارد، ) ( = بیستون ) نام شهری در شهرستان هرسین در استان کرماشاه، ( به + ستان ( پسوند مکان ) )، موضعی در مازندران

فرهنگ فارسی

موضعی در گیل خواران ( فرح آباد مازندران )

لغت نامه دهخدا

بهستان . [ ب ِ هَِ ] (اِخ ) موضعی در گیل خواران (فرح آباد مازندران ). (فرهنگ فارسی معین ).


بهستان. [ ب ِ هَِ ] ( اِخ ) موضعی در گیل خواران ( فرح آباد مازندران ). ( فرهنگ فارسی معین ).

بهستان. [ ب ِ هَِ ] ( اِخ ) بغستان.بیستون. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بیستون شود.

بهستان . [ ب ِ هَِ ] (اِخ ) بغستان .بیستون . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بیستون شود.


دانشنامه عمومی

بهستان، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان چایپاره استان آذربایجان غربی ایران.
این روستا در دهستان بسطام قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۴۹نفر (۱۴ خانوار) بوده است.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:کتیبه بیستون

پیشنهاد کاربران

به جای کلمه بیمارستان بکار ببریم تا با دید مثبت به این مکان بنگریم


کلمات دیگر: