کلمه جو
صفحه اصلی

کمبوجیه

فرهنگ اسم ها

اسم: کمبوجیه (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: kambujiye) (فارسی: کمبوجيه) (انگلیسی: kambujiye)
معنی: نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی، ( اَعلام ) نام چند تن از امیران و پادشاهان سلسله ی هخامنشی، از جمله اجداد کوروش کبیر، پدر کوروش کبیر و پسر کوروش کبیر

(تلفظ: kambujiye) (در اعلام) نام چند تن از امیران و پادشاهان سلسله‌ی هخامنشی ، از جمله اجداد کوروش کبیر ، پدر کوروش کبیر و پسر کوروش کبیر .


فرهنگ فارسی

نام چند تن از امیران و پادشاهان سلسله هخامنشی . کبوجیه اول از اجداد کورش ( کبیر ) بود و در پارس امارت داشت . یا کبوجیه دوم . پدر کورش کبیر . وی معاصر با آستیاگس آخرین پادشاه ماد ( قرن ۶ ق م ) و فرمانروای پارس و خراج گزار دولت ماد بود و زنش ماندانا دختر آستیاگس بود . یا کبوجیه سوم . پسر کورش کبیر دومین پادشاه هخامنشی ( جل. ۵۲۹ - ف. ۵۲۲ ق م . ) وی حکومت خوارزم و باختر و پارت و کرمان را داشت . از آنجا که مردم بر دیارا دوست میداشتند کبوجیه بر او حسد برده قبل از عزیمت خود بمصر در نهان او را کشت و موافق مفاد کتیبه بیستون ( ستون یک بند دهم - یازدهم ) بر دیا قبل از عزیمت خود بمصر کشته شد . باید دانست که این ماجرا در پنهانی رخ داد و جز سه تن از محارم شاه کس دیگری از آن با خبر نگردید . کبوجیه سه سال پس از مرگ پدر بمطیع کردن ایالات پرداخت و در سال ۵۲۶ ق م . عازم تسخیر مصر شد . لشکریان کبوجیه از غزه ( در ساحل دریای مغرب ) داخل کویر شدند و در مدت سه روز آنرا با کمک اعراب طی کردند . مقارن این احوال آمازیس فرعون مصر که مرد مدبر و فعالی بود فوت کرد و پسامتیک ( فسمتیخ ) سوم جانشین او شد . سپاهیان ایران از کویر گذشته به [ پلوزیوم ] - که بر مصب اول شعبه نیل از طرف مشرق واقع بود - رسیدند و با سپاهیان مصر در نبرد شدند و آنانرا بسختی در هم شکستند . کبوجیه در ۵۲۲ ق م . از مصر بطرف ایران رهسپار شد و در شام شنید که مغی از اهل ماد خود را [ بردیا ] - پسر کورش و برادر کبوجیه - خوانده و بتخت سلطنت نشسته است و مردم هم بجانب او رفته اند . کبوجیه که میدانست بردیا را کشته و این شخص به دروغ خود را برادر وی معرفی کرده در وضع ناهنجاری قرار گرفت چون بهیچوجه نمیتوانست این مطالب را اظهار کند در حال تاثر در شام زخمی بخود زد و بر اثر آن در گذشت ولی قبل از مرگ راز خود را بخواص پارس - که در سفر مصر همراه او بودند - آشکار کرد .

لغت نامه دهخدا

کمبوجیه. [ ک َ ی َ / ی ِ ] ( اِخ ) رجوع به کبوجیه شود.

دانشنامه عمومی

نام کمبوجیه در زبان فارسی باستان کمبوجیه (به فارسی باستان: )، در زبان عیلامی کنبوزیه، در زبان اکدی کمبوزیه و در زبان آرامی کنبَوزی خوانده می شد. این نام در اسناد مصری کنبوت و کمبات و در زبان یونانی باستان کامبوزس تلفظ می شده است. از مورخان دورهٔ اسلامی، ابوریحان بیرونی نام این شاه را قُمب سوس و قُمبوزِس و ابوالفرج بن عبری آن را قُمباسوس بن کوروش نوشته اند. همچنین، این نام در فرانسوی و متعاقباً فارسی ایران، به صورت کامبیز درآمده است.
کمبوجیه دوم، پسر کوروش بزرگ
کمبوجیه یکم، فرزند و جانشین کورش یکم
این نام، نام دو تن از شاهان هخامنشی است. براساس نظر برخی از دانش پژوهان، ریشهٔ این نام عیلامی است. اما پژوهشگران دیگری از جمله ارنست هرتسفلد، فریدریش فون اشپیگل و جیمز هوپ مولتن، آن را با قبیله های سانسکریت زبان موسوم به کمبوجه، که در شمال غرب هند زندگی می کنند، در پیوند می دانند و بر این باورند که کمبوجیه صورت وصفی نام این قبیله است.
اشپیگل همچنین معتقد است که کمبوجیه و کوروش نام دو قهرمان افسانه ای پیشاتاریخی هندوایرانیان بوده اند (پیش از جدایش میان ایرانیان و هندوآریایی ها) که سپس این دو قهرمان در دودمان پادشاهی هخامنشی به طور طبیعی تجدید حیات یافته اند و سپس چنین اظهار نظر می کند که اسطوره های مربوط به کوروش تا درجهٔ زیادی حاصل درهم آمیختگی میان داستان کوروش افسانه ای پیشاتاریخی و کوروش تاریخی است. جیمز هوپ مولتون نظریهٔ اشپیگل دربارهٔ ریشه شناسی این دو نام را بهترین تفسیر موجود می داند. اما ریچارد نلسون فرای این تفسیر را نادرست می داند و معتقد است که پیش تر نیز نام دو تن از هخامنشیان، کمبوجیه بوده است و گزارش های حضور کمبوجیه در شرق ایران هنوز تأیید نشده اند.
در مقابل، آرنولد جی. توینبی استادانه استدلال می کند که این دو نام فارسی، از نام کوچ نشینان اوراسیایی کمبوجه و کورو -که در متن های سانسکریت از ایشان یادشده- گرفته شده است که بر طبق گفتهٔ او در عصر مهاجرت در سده های هشتم و هفتم پیش از میلاد به ایران و هند وارد شده اند. توینبی نتیجه می گیرد که فتح جهان به دست شاخهٔ بزرگ تر دودمان هخامنشی با دلاوری نیروی کمکی کوچ نشینان کامبوجه و کورو به دست آمد، از این رو برای یادبود این موضوع، شاخهٔ بزرگتر خاندان، همهٔ شاهزادگان بزرگ خود را از کورش یکم به بعد یک سره کوروش و کمبوجیه نام گذاری نمود.

دانشنامه آزاد فارسی

کَمْبوجیه
(یا: کبوجیه، کنبوجیه، به یونانی: کامبوسس، به فرانسه: کامبیز، کامبوزیا) شاهنشاه هخامنشی (۵۳۰ـ۵۲۲پ م)، پسر و جانشین کوروش کبیر. بنیادگذار نخستین نیروی دریایی ایران، به فرماندهی خود ایرانیان. در ادامۀ کشورگشایی های پدر، جزیرۀ قبرس را از دست مصریان به درآورد، آن گاه به مصر رفت و آن کشور را فتح و پسامتیک (پسا متیخ) فرعون مصر را اسیر کرد. ممالک غربی مصر نیز به اطاعت او درآمدند (۵۲۴پ م). هرودوت، که سخت با کمبوجیه دشمنی دارد، او را مستبدی ظالم و دستخوش توهم عظمت طلبی و بیماری روانی توصیف می کند و او را عامل قتل برادرش بردیا، بی احترامی به باورهای مصریان و کشتن گاو آپیس به دست خود او می داند؛ امّا اسناد مصری که به تازگی خوانده شده اند، حکایت از آن دارند که کمبوجیه نیز سیاست رواداری و آسان گیری کوروش کبیر را در سرزمین های فتح شده ادامه می داده است. کمبوجیه پیش از رسیدن به تاج و تخت، در زمان حیات پدرش حاکم بابل بود. در غیاب کمبوجیه، مُغی به نام گئومات، خود را بردیا، برادر کمبوجیه، خواند و مدعی سلطنت شد. کمبوجیه که از مصر به ایران بازمی گشت، در راه، گویا به علت افتادن از اسب و فرورفتن شمشیر خود او به پهلویش، درگذشت (۵۲۲پ م). کمبوجیۀ دیگری معروف به کمبوجیۀ اول، پدر کوروش کبیر، نیز از شخصیت های تاریخی هخامنشی است، که دختر ایشتوویگو، پادشاه ماد را به همسری گرفت و از جانب دولت ماد در انشان حکومت می کرد (ح ۶۰۰ـ ۵۵۹پ م).

پیشنهاد کاربران

کمبوجیه :
کامبیز -
kaam + by + jia
= کام + دو + زندگی = خوشبختی و کامروایی زندگی این جهان و آن جهان
برگردان از آریاوند

نام یکی از پادشاهان هخامنشی بود

بنده دبیرتاریخ وکردهستم.
ازآنجاییکه یک اشتراک لهجه وزبان درمردمان گذشته وکنون زاگرس هست. نظربنده اینه که کمبوجیه به کردی ( کَم بُو جُور یَه ) یعنی کم مثل این هست به بیان دیگر کمترکسی مثل ایشان هست.
دوستان چنانچه معنی بهتری یافتیداطلاع دهید. 09180636575

هخامنشیان پارس بودند و اجداد قوم لر
ماد اجداد قوم آذری
پارت اجداد مردم خراسان. پشتو
***
طایفه مغان ماد::شهر مغان آذری

کرد نام قوم نیست .
کرد به معنی رمه گردان

ایل سورانی حاکم کردستان عراق از نژاد قوم آشور ( آسور )
منطقه آسوران ( آسورستان، آشورستان ) در
شمال عراق. جنوب ترکیه. سوریه واقع است که در زمان هخامنشیان فتح شد و زبان پارسی به آنجا راه یافت
سوریه::آسوریه. آشوریه
****
ایل لر کرمانج
شهر کرمانشاه ::کرمانجاه. محل سکونت ایل لر کرمانج

برابر سنگ نوشته داریوش بزرگ هخامنشی در پارسه " کامبادیا " می باشد .

کمبوجیه که در نوشتار کهن کامبودیا آمده است از سه بخش کام و میانوندبو و پسوند دیا ساخته شده است و بو به مانای باشدو دیا به مانای به نظر و چشم دیدن وکامبودیابه مانای کسی که برآورد آرزوهای خود را به چشم میبیند و کامروا میشودمی باشد. مانای" بردیا "همچنین با پسوند دیا میشود کسی که بر و پی آمدکار خود را به چشم خواهد دید.

میخوام در موردش بازی بسازم


کلمات دیگر: