نرگسی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
معنی: منسوب به نرگس، نوعی غذا، ( به مجاز ) عشوه به صورت زبان درآوردن معشوق در مقابل عاشق، نوعی پارچه ی لطیف گرانبها، ( در قدیم ) نوعی خورش، در قدیم ) ( به مجاز ) عشوه به صورت زبان درآوردن معشوق در مقابل عاشق
(تلفظ: nargesi) منسوب به نرگس ؛ نوعی غذا ؛ (در قدیم) نوعی خورش ؛ (در قدیم) (به مجاز) عشوه به صورت زبان درآوردن معشوق در مقابل عاشق ؛ نوعی پارچهی لطیف گران بها .
فرهنگ فارسی
۱ - ( صفت ) منسوب به نرگس .۲ - چشم .یا نرگسی رابستن وفسفسی رابازکردن .بخواب رفتن .۳ - چشمک .۴ - ( اسم ) نوعی پارچه لطیف گرانبهانرگس .۵ - خورشی است که با تخم مرغ زده وپیازخردکرده درروغن سرخ کرده تهیه کنندوگاه در آن اسفناج ریزند. ۶ - نوعی پلو.
دهی است از دهستان ایوان بخش گیلان شهرستان شاه .
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
نرگسی . [ ن َ گ ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ایذه ٔ بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز با 65 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
نرگسی . [ ن َ گ ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان هندیجان بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز با 65 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
نرگسی . [ ن َ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ایوان بخش گیلان شهرستان شاه آباد، در 6 هزارگزی شمال غربی جوی زر و 2 هزارگزی جنوب راه شاه آباد به ایلام ، در دشت سردسیری واقع است و 750 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ کنگیر، محصولش غلات و حبوبات و لبنیات و توتون و برنج ، شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
نرگسی . [ ن َ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تل بزان بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز، در 15هزارگزی جنوب شرقی مسجدسلیمان و 3هزارگزی مشرق راه مسجدسلیمان ، در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیری واقع است و 160 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت و کارگری شرکت نفت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
- قلیه نرگسی ؛ آن چنان باشد که بیضه های مرغ را جوش داده پوست دور کرده در قیمه می پیچیده می پزند و به وقت خوردن هر بیضه را از کارد دو نیم کرده می نهند، زردی و سفیدی آن مشابه به گل نرگس می نماید. ( غیاث اللغات ) : و قلیه نرگسی که در وی گوشت و گندنا و نخود و باقلی بود و زرده خایه برافکنند بهترین غذائی است. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
|| قسمی از پلاو. ( غیاث اللغات ). نوعی از پلاو. ( آنندراج ) :
دهد از نرگسی پلاو چون یاد
بود از نظم نرگسی دلشاد.
نرگسی در قدمش سیم و زر آرد به نثار.
به هنگام تکلم نرگسی های تو را نازم
که آری همچو برگ گل زبان را از دهن بیرون.
از دست زبان خود به جان آمده است
چون شاهد شوخ در میان آمده است
چشمک زن و نرگسی زنان آمده است.
که نرگس بر او نرگسی ها زده.
آن نهال سیه دلی ثمره.
نرگسی بر گوشه چشم سیاهش می زدم.
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
کوفته نرگسی یا «نرگسی شامی کباب» یا نرگسی کباب، غذایی در افغانستان و پاکستان که در ایران قلیه نرگسی نیز نامیده می شود.
گل در چمن
این غذا بسیار شبیه املت اسفناج است و با پیاز داغ، تخم مرغ، اسفناج و گاه سیر پخته می شود.
روش پخت:
برای تهیهٔ این خوراک نخست پیاز را سرخ می کنیم و به آن نمک و زردچوبه اضافه می کنیم سپس اسفناج را هم به آن می افزاییم و تفت می دهیم (برخی سیر هم اضافه می کنند.) پس از کمی تفت تخم مرغ را به آن اضافه می کنیم، می توان تخم مرغ را با دیگر مواد مخلوط کرد یا آن را به صورت هم نزده گذاشت.
این روستا در دهستان دشت لاله قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۴ نفر (۷خانوار) بوده است.
دانشنامه آزاد فارسی
گویش مازنی
۱شیری که در اثر مرض پستان،خون آلود گردد ۲چشم عسلی رنگ
پیشنهاد کاربران
شامل روستای های آب نرگسی. پاگچ نرگسی. سرگچ نرگسی . گندم ریز. گندمزار. لیله*چم خلیله* - دگه مشکی.
مراد آباد. نی پاره. علی جمعه. گزستان . گلستان. سلریان. سر او نرگسی. . . . .
محل سکونت ایل منجزی بهداروند
روستاهای آب نرگسی. آب نرگسی نصیر.
سراب نرگسی. نرگسی سور. در دهستان توه بزان
مسجدسلیمان