کلمه جو
صفحه اصلی

کیکاووس

فرهنگ اسم ها

اسم: کیکاووس (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: key kāvus) (فارسی: کِيکاووس) (انگلیسی: key kavus)
معنی: دارای منبع فراوان، از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پادشاه کیانی، پسر کیقباد، به معنی«دارای منبع فراوان»، ( اَعلام ) ) ( = کاووس ) ( در شاهنامه ) دومین پادشاه کیانی، که سال پادشاهی کرد، ) نام دو تن از شاهان سلجوقی روم، عزّالدین کیکاووس اول: شاه [، قمری]، عزّالدین کیکاووس دوم: شاه [، که با برادرانش قلج ارسلان چهارم و کیقباد دوم در سلطنت شریک بود، پس از حمله ی مغول به بیزانس گریخت و پایان عمر را در آوارگی گذراند، ) کیکاووس ابن اسکندر ( عنصرالمَعالی ) [حدود، حدود قمری] نویسنده ی ایرانی و از امیران سلسله ی زیاریان، مؤلف قابوسنامه، به معنی ' دارای منبع فراوان'، ( در اعلام ) نام دومین پادشاه از سلسله ی کیانیان، نام دو تن از پادشاهان آسیای کوچک ( صغیر )، و نیز نام چند تن از مشاهیر تاریخ

(تلفظ: key kāvus) به معنی ' دارای منبع فراوان' ؛ (در اعلام) نام دومین پادشاه از سلسله‌ی کیانیان ؛ نام دو تن از پادشاهان آسیای کوچک (صغیر) ؛ و نیز نام چند تن از مشاهیر تاریخ .


دانشنامه عمومی

کیکاووس (ابهام زدایی).

پادشاه ایران در شاهنامه ی فردوسی


گویش مازنی

/keykaavoos/ پسر هزار اسف(اسب) از شاهان پادوسبانی رستمدار تبرستان که مدت سی و هفت سال فرمان راند(۵۳۸ ۵۷۵هـق)
/keykaavoos/ از شاهان زیاری که به مدت بیست و هشت سال در گرگان و بخشی از تبرستان فرماند راند(۶۴ - تا ۶۳۴هـق)

پسر هزار اسف(اسب) از شاهان پادوسبانی رستمدار تبرستان که ...


پیشنهاد کاربران

پدر سیاوش و پسر کیقباد برادر کی ارمین

به معنی سبزه و سیاه چرده

پادشاه ایران در شاهنامه

مرد زیبا روی و پاکیزه



نام پادشاه ایران


کی = لقب پادشاه
کاووس = شعله و شرر

نام یک پادشاه ایرانی در شاهنامه

لقب چند پادشاه ایرانی


کلمات دیگر: