کلمه جو
صفحه اصلی

ریونیز

فرهنگ اسم ها

اسم: ریونیز (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: rivniz) (فارسی: ريونيز) (انگلیسی: rivniz)
معنی: نام پسرکیکاووس و داماد طوس، ریو، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی، و داماد طوس سپهسالار ایران

(تلفظ: rivniz) ریو ؛ (در اعلام) نام پسرکیکاووس و داماد طوس .


فرهنگ فارسی

پسر کیکاوس و داماد طوس ( داستان ) . توضیح بعضی اصل کلمه را [ [ ریو ] ] دانند و (( نیز ) ) را قید گرفته اند و استناد بدین شعر شاهنامه کرده اند : (( نگهبان ایشان همی بود ریو که بودی دلیر و هشیوار و نیو ) ) (( بگاه نبرد ار بدی پیش کوس نگهبان گردان و داماد طوس . ) ) جهانگیری این نام را ذیل (( ریو ) ) آورده و برهان هم (( ریو ) ) و هم (( ریونیز ) ) را یاد کرده ولی فردوسی در جای دیگر گفته : (( جز از (( ریونیز ) ) آن گو تا جدار سزد گر نباشد یک اندر شمار . ) ) و در اینجا (( نیز ) ) را بمعنی همچنین نمیتوان گرفت . در فهرست شاهنامه ولف هم در ماده (( ریوتیز ) ) آمده و ارجاع به ریونیز کرده . در (( ریونیز ) ) گوید : (( پسر کیکاوس . . . ) ) یوستی هم در نام نامه ایرانی ص ۲۶۱ آرد : ریونیز پسر شاوران برادر زنگه پسر کیکاوس ( فردوسی ۳٠۵۷ ۱٠ ۳ ۱۴۳۲ ۶۸٠ ۲ ) پسر زراسپ قهرمان عصر لهراسب ( فردوسی ۸۶۵ ۸۱۳ ۳۵۲ ۳۴۶ ۴ ) . را و نیز نام موضعی است در ناحیت ارغیان در حیطه نیشابور (یاقوت ) از حیث لغت بمعنی حیله ( پارسی جدید ریو ) کننده . و هم یوستی در ص ۲۶٠ نام ریو را مخفف ریونیز مینویسد .
ریو . نام پسر کیکاوس و داماد طوس

لغت نامه دهخدا

ریونیز. [ وْ ] ( اِخ ) ریو. نام پسر کیکاوس و داماد طوس. ( از آنندراج ) ( از برهان ). پسر کیکاوس و داماد طوس ( داستان ). توضیح : بعضی اصل کلمه را «ریو» دانند و «نیز» را قید گرفته اند و استناد بدین شعر شاهنامه گرفته اند:
«نگهبان ایشان همی بود ریو
که بودی دلیر و هشیوار و نیو»
«به گاه نبرد ار بدی پیش کوس
نگهبان گردان و داماد طوس »
جهانگیری این نام را ذیل «ریو» آورده و برهان هم «ریو» و هم «ریونیز»را یاد کرده ، ولی فردوسی در جای دیگر گفته :
جز از «ریونیز» آن گو تاجدار
سزد گر نباشد یک اندر شمار.
و دراینجا «نیز» را به معنی همچنین نمی توان گرفت. در فهرست شاهنامه ولف هم در ماده «ریوتیز» آمده و ارجاع به ریونیز کرده و در «ریونیز» گوید: «پسر کیکاوس...». یوستی هم در نامنامه ایران ص 261 آرد: «ریونیز» پسر شاوران ، برادر زنگه پسر کیکاوس پسر زراسب پسر لهراسب. یوستی نام ریو را مخفف ریونیز می نویسد. ( از فرهنگ فارسی معین ) :
میان را ببست اندر آن ریونیز
همی زآن نبردش پر آمد قفیز.
فردوسی.
که جفت است با خواهرش ریونیز
به کین آمدست این جهانجوی نیز.
فردوسی.
چنین داد پاسخ مر او را تخوار
که این ریونیز است و گرد سوار.
فردوسی.
چو بهرام و شهپور و چون ریونیز
کسی کاو سرافراز بودند نیز.
فردوسی.
|| راونیز ( ریونیز ) نام موضعی است درناحیت ارغیان در حیطه نیشابور. || لغةً به معنی حیله. ( از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ریو ومجمل التواریخ و القصص ص 29 و 91 شود.

دانشنامه عمومی

ریونیز نام پسر شاوران، برادر زنگه؛ به معنی: « نابود کننده نیرنگ » است.
محمد عباسی، اقتباس از نامنامه فردیناند یوستی، «فرهنگ نامهای ایرانی» ، چاپ سوم، تهران: انتشارات بنیاد، آذر ۱۳۵۷.
کیخسرو در اوج قدرت فرمان حمله به مرزهای توران را به طوس می هد. میسر راه از دو جهت بود یکی بیابان خشک و دیگری پر آب و گیاه. محل سکونت فرود و مادرش جریره که از بستگان سببی کیخسرو محسوب می شدند بر میسر راه پر آب و علف بود، فرمان کیخسرو این بود که طوس سپاه را از میسر بی آب و علف براند تا به محل مرزبانی فرود نزدیک نشود، امّا طوس به فرمان عمل نکرد سپاه ایران از مسیر قلعه چَرَم هدایت نمود.
طوس با سپاه تحت امرش به قلعه فرود نزدیک شد و فرود قصد داشت از ایرانیان استقبال نماید اما طوس طوری مواجه شد که منجر به جنگ تن به تن گشت. زمانی که بار اول بهرام به سفارت فرود که با تخوار در بالای کوه سنگر گرفته بود نزدیک شد پس از معاشرت، به فرود گفت پیامش را به پائین می برد ولی دفعه بعد اگر کسی جز من به سفارت آمد اعتماد نکند چون کشته خواهد شد. سفیر دوم ریونیز بود که با معرفی تخوار با تیر فرود هلاک گشت:

دانشنامه آزاد فارسی

ریوْنیز
در شاهنامۀ فردوسی ، سه تن بدین نام خوانده شده اند؛ ۱. دلاور ایرانی، پسر کوچک یا نبیرۀ کیکاوس. در نبرد ایرانیان و تورانیان ، که به فرماندهی برادرش فریبرز در لاون درگرفت، کشته شد. گیو، برای این که تاج ریونیز به دست دشمن نیفتد، وارد نبرد سختی با پیران شد که در آن ۷۰ تن از خاندان کیکاوس کشته شدند؛ ۲. دلاور ایرانی و داماد طوس همراه طوس به توران رفت . طوس ، در این سفر، برخلاف فرمان کیخسرو، از جایی گذشت که فرود، برادر شاه ، در آن جا می زیست . ریونیز داوطلب شد تا سرِ فرود را برای طوس ببرد، اما با تیر فرود کشته شد. به فرمان طوس بر فراز سپیدکوه دخمه ای برای او ساختند؛ ۳. دلاوری ایرانی از خاندان زرَسپ . همراه سپاه زریر، برای بازگرداندن گشتاسپ، به روم رفت . هنگامی که زریر تاج شاهی را به گشتاسپ داد، ریونیز او را به شاهی ستود.

پیشنهاد کاربران

نابود کننده نیرنگ


کلمات دیگر: