کلمه جو
صفحه اصلی

ازادسرو

فرهنگ اسم ها

اسم: آزادسرو (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: azad-sarv) (فارسی: آزادسرو) (انگلیسی: azad-sarv)
معنی: همچون سرو زیبا و بی تعلق، بزرگوار و متواضع، از شخصیتهای شاهنامه، نام مردی دانا و پرهیزکار در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی

فرهنگ عمید

( آزادسرو ) ۱. (زیست شناسی ) = سَروْ
۲. [مجاز] دارای قامتی چون سرو.

دانشنامه عمومی

آزادسرو. آزادسرو از ملازمانِ احمد بن سهل و معاصر فردوسی (قرن چهارم هجری) بود. وی نسب خود را به سام نریمان می رسانید و خویشتن را از نوادگان رستم می دانست. آزادسرو از بزرگ ترین راویانی بود که داستان های رزمِ رستم را به یاد داشت و کتابی در مورد رزم های رستم نوشت. فردوسی از او در شاه نامه، در آغازِ داستانِ کشته شدنِ رستم نام برده:
مینوی، مجتبی. فردوسی و شعر او. تهران: انتشارات معین ۱۳۸۵. شابک ‎۹۶۴-۷۶۰۳-۶۸-۱
صفا، ذبیح الله. حماسه سرایی در ایران. چاپ هفتم، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر ۱۳۸۴. شابک ‎۹۶۴-۰۰-۰۶۳۵-۱
نولدکه، تئودور. حماسهٔ ملّیِ ایران. مترجم: بزرگ علوی. تهران: مؤسسهٔ انتشارات نگاه، ۱۳۸۴. شابک ‎۹۶۴-۶۷۳۶-۷۹-۳
چنین به نظر می رسد که فردوسی، آزادسرو را دیده، و این داستان را به صورت شفاهی از او شنیده است. اما با توجه به زمانی که احمدِ سهل می زیسته، بسیار بعید به نظر می رسد که آزادسرو و فردوسی با هم دیدار کرده باشند.
بنابر گفتهٔ ذبیح الله صفا، فردوسی، در به نظم درآوردنِ شاه نامه، از کتابی که آزادسرو در باب رزم های رستم نگاشته بود، استفاده کرده است. اما مجتبی مینوی عقیده داشت نامِ آزادسرو در شاه نامه ابومنصوری بوده، و فردوسی بنا به امانت داری، این نام را با داستانی که از او در کتاب بوده، در شاه نامهٔ خود آورده است.
به جز داستانِ کشته شدنِ رستم در شاه نامهٔ فردوسی، داستانِ دیگری نیز به نام داستانِ شبرنگ در دست است، که اصل آن به آزادسرو منسوب است:

دانشنامه آزاد فارسی

آزادسرو. آزادسَرو
به روایت شاهنامه، پیری فرزانه از ملازمان احمد بن سهل. در روزگار نصر بن احمد سامانی شهرت بسیار داشت. آزادسرو اخبار رستم را تدوین کرد و فردوسی، با استناد به روایت او داستان های رستم را به نظم درآورد. فردوسی گزارش تمام رزم ها را به گوش خود از آزادسرو نشنید، بلکه از مآخذی که در دست داشت، بهره گرفت.


کلمات دیگر: