کلمه جو
صفحه اصلی

بارانه

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: bārāne) (باران + ه (پسوند نسبت)) ، منسوب به باران، ← باران ؛ علاوه بر این نام رستنی ]گیاهی[ است ، بادرنجبویه ، بادرنگبویه .


اسم: بارانه (دختر) (فارسی) (تلفظ: bārāne) (فارسی: بارانه) (انگلیسی: barane)
معنی: منسوب به باران، باران، ه ( پسوند نسبت ) )، نام رستنی [گیاهی] است، بادرنجبویه، بادرنگبویه

فرهنگ فارسی

( اسم ) شاه تیر چوب بزرگ .

لغت نامه دهخدا

بارانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) شه تیرکه چوب کلان مکان باشد. ( آنندراج ) ( دِمزن ). تره [ ظ: طره ] جلو عمارات. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شعوری ج 1 ورق 191 شود. || نام رستنی است. ( آنندراج ). بادرنجبویه. ( ناظم الاطباء ). بادرنگبویه. باردو. پاردو. ( دِمزن ). رجوع به شعوری ج 1 ورق 191 شود.

پیشنهاد کاربران

منسوب به باران

بارانا و بارانه یعنی سوغات باران منصوب به باران. حراج زمستانه سوقات بهاره

مثل باران
دخترانه


کلمات دیگر: