مترادف بیدل : دل باخته، دل داده، شیدا، دل رمیده، شیفته، رمیده دل، مفتون، عاشق ، آزرده، افسرده، دلتنگ ، ترسو، جبون، کم دل
متضاد بیدل : دلدار، دلبر، پرنشاط، دلیر، پردل
swain
(تلفظ: bi del) (در قدیم) (به مجاز) دل داده ، عاشق ؛ (در اعلام) ابوالمعالی میرزا عبدالقادر بن عبدالخالق شاعر قرنِ دوازدهم هجری قمری .
بیدل . (اِخ ) جان . (1615-1662 م .) مؤسس اونیتاریانیسم در انگلستان . در نتیجه ٔ مطالعات کتاب مقدس ، اعتقادش از تثلیث سلب شد و عقیده ٔ خود را در دوازده دلیل مستخرج از کتاب مقدس نوشت اما بسبب نشر این مقاله بزندان افتادو از آن ببعد نیز مکرر محبوس و چندی نیز تبعید شد وسرانجام در زندان درگذشت . (دایرة المعارف فارسی ).
بوالمعشر.
(ویس و رامین ).
سوزنی .
خاقانی .
سعدی .
حافظ.
فردوسی .
فرخی .
فرخی .
فرخی .
(ویس و رامین ).
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
سوزنی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
نظامی .
نظامی .
سعدی .
سعدی .
حافظ.
حافظ.
حافظ.
حافظ.
فرخی .
سعدی .
سعدی .
سعدی .
حافظ.
فردوسی .
فردوسی .
فرخی .
منوچهری .
منوچهری .
(ویس و رامین ).
مسعودسعد.
نظامی .
نظامی .
مولوی .
حافظ.
فرخی .
فرخی .
نظامی .
فردوسی .
نظامی (خسرو و شیرین ).
عنصری .
ناصرخسرو.
نظامی .
(ویس و رامین ).
بیدل . [ دِ ] (اِخ ) ابوالمعالی میرزا عبدالقادربن عبدالخالق ارلاس (یا برلاس ). متخلص به بیدل متولد 1054 هَ . ق . (1644م .) در اکبرآباد هند و متوفی ماه صفر سال 1133 هَ . ق . (1720 م . روز 5 دسامبر) در عظیم آباد و بقولی در دهلی . شاعر پارسی گوی هندی است که اصلاً از ترکان جغتائی برلاس بود اما در هندوستان متولد و تربیت یافت و بیشتر عمر خود را در شاه جهان آباد بعزلت و آزادی میگذراند و سرگرم تفکرات عارفانه و ایجاد آثار منظوم و منثور خود بود. در نظم و نثر سبکی خاص داشت و از بهترین نمونه های سبک هندی بشمار می آید در آثارش افکار عرفانی با مضامین پیچیده و استعارات و کنایات درهم آمیخته است . در خیال پردازی و ابداع مضامین دقیق بود. او در سال 1079 هَ . ق . بخدمت محمد اعظم بن اورنگ زیب پیوست سپس بسیاحت پرداخت و سرانجام در 1096هَ . ق . در دهلی سکنی گزید و نزد آصف جاه اول (نظام حیدرآباد) تقرب داشت . بیدل در افغانستان و قسمتی از ترکستان چین و تاجیکستان و ازبکستان محبوبیت بسیار دارد. از آثار اوست مثنویهای عرفات ، طلسم حیرت ، طور معرفت ، محیط اعظم ، تنبیه المهوسین و دیوان قصائد و غزلیات و ترجیعات و ترکیبات و مقطعات و مستزاد و تواریخ مربع و مخمس و هزلیات و رباعیات و دارای مجموعه ای ازمکاتیب است که بیشتر آن خطاب به ممدوح خود شکراﷲ و دو فرزند اوست که بنامهای رقعات یا انشاء می باشد و کلیات بیدل در سال 1287 هَ . ق . در لکنهور بطبع سنگی رسید. رجوع به دائرة المعارف فارسی و ریاض العارفین ص 44 و فرهنگ فارسی معین و مجمع الفصحا ج 2 ص 82 شود.