کلمه جو
صفحه اصلی

پیوندگاه

فارسی به انگلیسی

joint, junction


joint, junction, joint, commissure

فارسی به عربی

مفصل

فرهنگ فارسی

محل اتصال پایه و پیوندک


جای پیوند، بند، بندگاه، محل اتصال دواستخوان
( اسم ) ۱- جای بهم پیوستن دو استخوان مفصل بند:قصاص پیوندگاه هر دو سرین . یا پیوندگاه مشت.مچ : رسغ پیوندگاه مشت . ۲- فراهم آمدنگاه .

فرهنگ معین

( ~. ) (اِمر. ) جای به هم پیوستن دو استخوان . مفصل ، بند.

لغت نامه دهخدا

پیوندگاه. [ پ َ /پ ِ وَ ] ( اِ مرکب ) مفصل.بند. جای بهم پیوستن دو استخوان. جای متصل شدن سر دو استخوان. رسغ. پیوندگاه مشت. قصاص ؛ پیوندگاه هردو سرین. ( منتهی الارب ). || فراهم آمدن گاه.

فرهنگ عمید

۱. محل اتصال دو استخوان در بدن، بندگاه، بند، مفصل.
۲. جای پیوند.

فرهنگستان زبان و ادب

{graft union} [کشاورزی- علوم باغبانی] محل اتصال پایه و پیوندک


کلمات دیگر: