کلمه جو
صفحه اصلی

سیاه چال


مترادف سیاه چال : بازداشتگاه، بندیخانه، دوستاق، زندان، سلول، محبس، هلفدونی

فارسی به انگلیسی

dungeon, black hole


dungeon, oubliette


dungeon, oubliette, black hole

فارسی به عربی

حفرة

مترادف و متضاد

بازداشتگاه، بندیخانه، دوستاق، زندان، سلول، محبس، هلفدونی


pit (اسم)
خندق، حفره، گودال، چال، مغاک، سیاه چال، چاله، چاه، هسته البالو و گیلاس و غیره

dungeon (اسم)
زندان، محبس، سیاه چال، مزبله دان

donjon (اسم)
سیاه چال، مزبله دان

oubliette (اسم)
سیاه چال، حبس تاریک

فرهنگ فارسی

۱ - محل گود و تنگ و تاریک . ۲ - زندان تنگ و تاریک : میخواهند مرا در سیاه چال فراموشی بیندازند .

فرهنگ معین

(اِمر. ) زندان تنگ و تاریک .

لغت نامه دهخدا

سیاه چال. ( اِ مرکب ) زندان تاریک. جای تار و گودی که کودکان را بدان ترسانند. || گوی تاریک که گناهکاران را در آن بند کنند. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱.جای گود و تنگ و تاریک.
۲. زندان و جای تیره و تاریک در زیر زمین.

دانشنامه عمومی

سیاه چال (تالش). سیاه چال ، روستایی از توابع بخش اسالم شهرستان تالش در استان گیلان ایران است.
سیاهچال محوطه یا اتاقی زیرزمینی است که در آن زندانیان را نگه می داشتند.
زندان سیاه چال
زندان
بازداشتگاه
سیاهچال ها از آغاز تمدن بشری وجود داشته اند ولی بیشتر در دوران سده های میانه در زیر دژهای حکومتی، کاخ ها و زندان ها وجود داشتند که در آن ها زندانیان را نگه داشته و بسیاری را نیز شکنجه می دادند.
سیاهچال های قدیم، مکان هایی نمور و تاریک و بسیار ناگوار بودند و بندیان را گاه با غل و زنجیر نیز در آن ها می بستند.
در روزگار مصریان باستان و آشوریان از سیاهچال استفاده می شد و در شاهنشاهی ایران، امپراتوری روم و در میان یونانیان نیز کسانی که بزه های سنگین انجام داده بودند به سیاهچال افکنده می شدند.

پیشنهاد کاربران

سولدونی، سولدانی ( گویش تهرانی )


کلمات دیگر: