کلمه جو
صفحه اصلی

تقسیم شدن

فارسی به عربی

شق

مترادف و متضاد

dispart (فعل)
جدا کردن، هدف گیری کردن، شکافتن، تقسیم شدن، منقسم کردن، جدا شدن

cleave (فعل)
قطع کردن، جدا کردن، چسبیدن، پیوستن، شکستن، شکافتن، تقسیم شدن، ور امدن


کلمات دیگر: