برابر پارسی : ره آورد، ارمغان، پیشکش، رهاورد
سوقات
برابر پارسی : ره آورد، ارمغان، پیشکش، رهاورد
فارسی به عربی
تحفة
مترادف و متضاد
بخشش، سفته، تحفه، اهداء، عطا، عطیه، هدیه، پیشکش، ره اورد، تقدیم، زمان حال، زمان حاضر، سوقات
فرهنگ فارسی
سوغات
لغت نامه دهخدا
سوقات. [ س َ / سُو ] ( ترکی - مغولی ، اِ ) سوغات :
شعرت آوردم بسوقات و بطنزم عقل گفت
نزد موسی تحفه آورده ست سحر سامری.
شعرت آوردم بسوقات و بطنزم عقل گفت
نزد موسی تحفه آورده ست سحر سامری.
ابن یمین.
رجوع به سوغات شود.فرهنگ فارسی ساره
رهاورد
کلمات دیگر: