کلمه جو
صفحه اصلی

مدیره


برابر پارسی : گرداننده، فرنشین، سرپست

فارسی به انگلیسی

directress, headmistress


manageress


directress, schoolmistress, matron, headmistress, manageress

فارسی به عربی

رییسة , سیدة , معلمة

مترادف و متضاد

directrix (اسم)
سهمی، هادی، مدیره، خط راهنما

directress (اسم)
هادی، مدیره

dame (اسم)
خانم، کدبانو، بانو، مادام، بیبی، مدیره

matron (اسم)
کدبانو، بانو، مدیره، زن خانه دار، سرپرستار، زن شوهردار

governess (اسم)
مدیره، حاکم زن، زن حاکم

headmistress (اسم)
مدیره، خانم مدیر مدرسه، خانم رئیس

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث مدیر . یا هیات ( هیئت مدیره ) . هیاتی که شرکت بانک : جمعیت یا موسسهای را اداره کند .

لغت نامه دهخدا

مدیره. [ م ُ رَ / رِ ] ( ع ص ) تأنیث مدیر: مدیره مدرسه ، مدیره دبستان ، هیأت مدیره. رجوع به مدیر شود.
- هیأت مدیره ؛ گروهی که وظیفه تعیین خط مشی و تصویب برنامه و نظارت بر جریان امور مؤسسه یا باشگاه یا سازمان یا جمعیت یا بنیادی را به عهده دارند.


کلمات دیگر: