کلمه جو
صفحه اصلی

سیاه اب

فارسی به انگلیسی

ink, swamp

فارسی به عربی

فین , مستنقع , مطحلب , هور

مترادف و متضاد

marsh (اسم)
مرداب، باتلاق، باطلاق، لجن زار، سیاه اب

swamp (اسم)
مرداب، باتلاق، سیاه اب

fen (اسم)
مرداب، باطلاق، سیاه اب، زمین ابگیر

bog (اسم)
باتلاق، باطلاق، گنداب، لجن زار، سیاه اب

dirty water (اسم)
سیاه اب

moss (اسم)
ابهام، سیاه اب، خزه، پژه

فرهنگ فارسی

( سیاه آب ) آب تیره و گل آلود .
مروارید که رنگ او بسیاهی زند آبی که از زمین های باطلاقی زهد و با آن مزارع را آبیاری توان کرد

لغت نامه دهخدا

( سیاه آب ) سیاه آب. ( اِ مرکب ) مروارید که رنگ او بسیاهی زند. ( جواهرنامه ). || آبی که از زمین های باطلاقی زهد و با آن مزارع را آبیاری توان کرد. فاضل آب زراعت که زمین را باطلاق کند. نهر یارودی که از زه کشی حاصل آید. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. آب تیره و گل آلود، سیاه آب، آب سیاه.
۲. مرکّب سیاه که با آن بنویسند: رنگ های نیک از خُمّ صفاست / رنگِ زشتان از سیاهابه جفاست (مولوی: ۶۵ ).

دانشنامه عمومی

سیاه آب. سیاه آب (بردسکن)، روستایی از توابع بخش انابد شهرستان بردسکن در استان خراسان رضوی ایران است.
این روستا در دهستان صحرا قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.


کلمات دیگر: