کلمه جو
صفحه اصلی

پیگرد

فارسی به انگلیسی

pursuit, prosecution, explorer, explorer

explorer


pursuit


فارسی به عربی

مسعی

مترادف و متضاد

pursuit (اسم)
تعقیب، دنبال، حرفه، پیشه، پیگرد، تعاقب

prosecutor (اسم)
مدعی، تعقیب کننده، پیگرد، پیگرد کننده

explorer (اسم)
جستجوگر، مکتشف، سیاح، پیگرد

فرهنگ فارسی

گشتن درپی چیزی، تعقیب وبازخواست، پی گرنده، جستجوپی چیزی، درپی چیزی گشتن
۱- ( مصدر ) گشتن در پی چیزی پی گشت . ۲- ( صفت ) کسی که در پی چیزی میگردد

فرهنگ معین

( ~. گَ ) ۱ - (مص مر. ) گشتن در پی چیزی . ۲ - (ص . ) کسی که در پی چیزی می گردد.

لغت نامه دهخدا

پی گرد. [ پ َ گ َ ] ( نف مرکب ) کسی که در پی چیزی گردد. تعقیب کننده. || ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) پی گشت. گشتن در پی چیزی.

فرهنگ عمید

۱. گشتن در پی چیزی.
۲. (حقوق ) تعقیب و بازخواست کیفری.
۳. (صفت فاعلی ) کسی که در پی چیزی می گردد و اثر چیزی را جستجو می کند، پی گردنده، گردنده در پی چیزی.

دانشنامه عمومی

پیگرد (مجموعه تلویزیونی). پیگرد یک مجموعه تلویزیونی محصول سال ۱۳۷۹ به کارگردانی اردشیر طلوعی، نویسندگی و تهیه کنندگی می باشد که از شبکه یک پخش شد.
ژاله علو


کلمات دیگر: