کلمه جو
صفحه اصلی

سرایی

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به سرای : غلامان سرایی . یا ترک سرایی . ترکی که در سرای سلطان خدمت کند : کعبه چکنی با حجر الاسود و زمزم ها عارض و زلف و لب ترکان سراییی ( خاقانی ۴۳۵ ) توضیح نسخه بدل ترکان سرایی ترکان خطایی است . یا غلام سرایی . غلامی که در کاخ سلطنتی خدمت کند .
گروهی از پیادگان بوده اند که از هر ولایتی آمده بودند و ایشانرا سپاهسالاری باشد جداگانه که تیمار ایشان دارد و ایشان هر قومی بسلاح ولایت خویش کار کنند

منسوب به سرائ غلام مخصوص خدمت سرا .

فرهنگ معین

(سَ ) (ص نسب . ) غلامان حرم و دربار.

لغت نامه دهخدا

سرایی. [ س َ ] ( ص نسبی ) گروهی از پیادگان بوده اند که از هر ولایتی آمده بودند و ایشان را سپاهسالاری باشد جداگانه که تیمار ایشان دارد و ایشان هر قومی به سلاح ولایت خویش کار کنند. ( از سفرنامه ناصرخسرو چ 2 ص 59 ).

سرائی. [ س َ ] ( ص نسبی ، اِ ) منسوب به سراء. غلام مخصوص خدمت سرا :
همی تا بود در سرای بزرگان
چو سیمین بتان لعبتان سرائی.
فرخی.
هرگز بکجا روی نهاد این شه عالم
با حاشیه خویش وغلامان سرائی.
منوچهری.
پیغامها دادی سلطان او را بسرائیان در هر بابی. ( تاریخ بیهقی ).
خرامان همه بر یمین و یسار
سرائی پس و پشت وی ده هزار.
شمسی ( یوسف و زلیخا ).
نه دیر دیدند اورا سرائیان ملک
به پالهنگ کشان پیش خسرو ایران.
مسعودسعد.
جنیبت کش وشاقان سرائی
روانه صدصد از هر سو جدائی.
نظامی.
دورویه گرد تخت پادشائیش
کشیده صف غلامان سرائیش.
نظامی.
کعبه چه کنی با حجرالاسود و زمزم
ها عارض و زلف ولب ترکان سرائی.
خاقانی.
رجوع به غلام و غلام سرا شود.

دانشنامه عمومی

سرایی، روستایی از توابع بخش ازگله شهرستان ثلاث باباجانی در استان کرمانشاه ایران است.
این روستا در دهستان جیگران قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۲۸ نفر (۲۴خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

ثرائی به معنای والامقام بر گرفته از لغات عربی است


کلمات دیگر: