کلمه جو
صفحه اصلی

کدخدامنشی

فارسی به انگلیسی

arbitration(such as is practised by the headman of a village), arbitration, mediation, compromise

arbitration (such as is practised by the headman of a village), mediation, compromise


فرهنگ فارسی

۱ - چون کدخدا یان رفتار کردن ۲ - حل دعاوی مردم بطریق حکمیت دوستانه : [ هم. اختفات مربوط بارزش اموال شرکت ... بصورت کدخدا منشی حل شد ] .

فرهنگ معین

( ~ . مَ نِ ) (حامص . ) (عا. ) حل اختلاف و درگیری با حکمیت بزرگترها.

فرهنگ عمید

۱. به منش و روش کدخدایان رفتار کردن.
۲. حل کردن دعوای دو تن به روش مسالمت آمیز و حکمیت.


کلمات دیگر: