صفحه اصلی
لنگ ماندن
بستن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
( مصدر ) معطل ماندن بیچاره شدن : من حرفی ندارم این پول را بتو بدهم اما خودم لنگ میمانم .
فرهنگ معین
(لَ. دَ ) (مص ل . ) (عا. ) معطل ماندن ، بیچاره شدن .
کلمات دیگر: