کنایه از روی برتافتن و اعراض کردن است
عنان برشکستن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~ . بَ. ش کَ تَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) روی گرداندن .
لغت نامه دهخدا
عنان برشکستن. [ ع ِ ب َ ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از روی برتافتن و اعراض کردن است :
آن را که تو تازیانه بر سر شکنی
به زآنکه ببینی و عنان برشکنی.
که من بازدارم ز فتراک دست.
آن را که تو تازیانه بر سر شکنی
به زآنکه ببینی و عنان برشکنی.
سعدی.
مپندار گر وی عنان برشکست که من بازدارم ز فتراک دست.
سعدی.
کلمات دیگر: