گلوند
فارسی به انگلیسی
فرهنگ معین
(گَ وَ ) (اِمر. ) ۱ - گلوبند. ۲ - هر چیز که به طریق تحفه و هدیه به کسی فرستند، مرسله . ۳ - گلوبند مانندی از گردو و انجیر که آن را به هدیه فرستند.
لغت نامه دهخدا
گلوند. [ گ َل ْ وَ ] ( اِ )مرسله را گویند یعنی هر چیز که بطریق تحفه و هدیه بجایی فرستند. || چیزی باشد که آنرا مانند گلوبند از جوز و انجیر سازند و بجایی فرستند. آنرا گلونده نیز گویند. ( از برهان ) ( آنندراج ) :
خواجه ما، ز بهر گنده پسر
ساخت از خایه شتر، گلوند.
از مه و مهر ساخته گلوند.
گلوند. [ گ َل ْ وَ ] ( اِخ ) نام کوهی است. ( برهان ) ( آنندراج ).
خواجه ما، ز بهر گنده پسر
ساخت از خایه شتر، گلوند.
طیان.
تحفه دوستانت را گردون از مه و مهر ساخته گلوند.
شمس فخری ( معیار جمالی ).
گلوند. [ گ َل ْ وَ ] ( اِخ ) نام کوهی است. ( برهان ) ( آنندراج ).
گلوند. [ گ َل ْ وَ ] (اِ)مرسله را گویند یعنی هر چیز که بطریق تحفه و هدیه بجایی فرستند. || چیزی باشد که آنرا مانند گلوبند از جوز و انجیر سازند و بجایی فرستند. آنرا گلونده نیز گویند. (از برهان ) (آنندراج ) :
خواجه ٔ ما، ز بهر گنده پسر
ساخت از خایه ٔ شتر، گلوند.
تحفه ٔ دوستانت را گردون
از مه و مهر ساخته گلوند.
خواجه ٔ ما، ز بهر گنده پسر
ساخت از خایه ٔ شتر، گلوند.
طیان .
تحفه ٔ دوستانت را گردون
از مه و مهر ساخته گلوند.
شمس فخری (معیار جمالی ).
گلوند. [ گ َل ْ وَ ] (اِخ ) نام کوهی است . (برهان ) (آنندراج ).
فرهنگ عمید
۱. آنچه به رَسم تحفه و هدیه به جایی بفرستند.
۲. چیزهای خوردنی از قبیل انجیر و مغز گردو و امثال آن ها که به نخ کشیده باشند: خواجهٴ ما ز بهر گنده پسر / کرد از خایهٴ شتر گلوند (طیان: شاعران بی دیوان: ۳۱۴ ).
۲. چیزهای خوردنی از قبیل انجیر و مغز گردو و امثال آن ها که به نخ کشیده باشند: خواجهٴ ما ز بهر گنده پسر / کرد از خایهٴ شتر گلوند (طیان: شاعران بی دیوان: ۳۱۴ ).
کلمات دیگر: