کلمه جو
صفحه اصلی

گندله

فارسی به انگلیسی

ball, conglomerate, nodal, node, roll, tuft, dumpling

ball, conglomerate, nodal, node, roll, tuft


فرهنگ فارسی

گرد، هرچیزگردمانندگلوله
۱ - ( اسم ) ریسمان گلوله شده .

فرهنگ معین

(گُ دُ لَ یا لِ ) ۱ - (ص . ) گِرد، مانند گلوله . ۲ - ریسمان گلوله شده .

لغت نامه دهخدا

گندله. [ گ ُ دُ ل َ / ل ِ ] ( ص ) در تداول عوام ، گرد و مدور و گلوله شده.
- دوستیش ( دوستی کسی ) گندله شدن ؛ به مزاح ، محبت نمودن. اظهار محبت کردن.
- گندله کردن ؛ گرد کردن. مدور کردن چنانکه خمیری را.

فرهنگ عمید

هر چیز گرد مانند گلوله، گرد.

دانشنامه عمومی

گُندله یعنی گلوله های تولید شده از نرمه سنگ آهن و سایر مواد افزودنی که نخست خام و سپس پخته شده و سخت می شود؛ و برای احیا به روش سنتی تولید آهن در کوره بلند یا روش های متعدد احیای مستقیم به کار می رود.
استوانه دوار
دیسک گندله ساز
دیگواره گندله ساز
نرمه سنگ آهن با مش ۳۲۵ یا ابعاد (۴۵ میکرون) به همراه آب و مواد افزودنی مثل: هیدرواکسید کلسیم یا شیر آهک، آهک، بنتونیت، و انواع چسب های آلی و معدنی (نشاسته، سیمان…) مخلوط شده و توسط دستگاه گندله ساز چرخانده می شود تا گندله های مورد نظر ساخته شود. آنالیز آن شامل اکسید فلزاتی مانند سیلیسیم، کلسیم، آلومینیوم، منیزیم، وانادیوم، تیتانیوم، منگنز می باشد. همچنین فسفر و گوگرد جزء موارد مضر در آنالیز می باشند.
مهمترین واحدهای تشکیل دهنده مجتمع گندله سازی عبارتند از:- واحد انباشت و برداشت کنسانتره (شامل دو پایل Buffer و دو پایل Blending)ـ دریافت و ذخیره بنتونیتـ دریافت و ذخیره سنگ آهکـ خردایشـ مخلوط سازیـ گوی سازیـ پخت گندلهـ واحد انباشت و برداشت محصولـ تأسیسات جنبی

گویش مازنی

/gondele/ گلوله شده - گرد ۳تپل

۱گلوله شده ۲گرد ۳تپل


پیشنهاد کاربران

آهن اسفنجی


کلمات دیگر: