کلمه جو
صفحه اصلی

گنج فریدون

فرهنگ فارسی

نام نوایی است در موسیقی : [ بر گل تر عندلیب گنج فریدون زده است لشکر چین در بهار خیمه بهامون زده است .] ( منوچهری . د. چا. ۱۴۷ : ۱ )
گنج متعلق به فریدون

فرهنگ معین

( ~ِ فَ رِ ) (اِمر. ) ۱ - نام گنجی است منسوب به فریدون . ۲ - نام نوایی در موسیقی .

لغت نامه دهخدا

گنج فریدون. [ گ َ ج ِ ف ِ رِ ] ( اِ مرکب ) نام نوائی است. ( فرهنگ رشیدی ). نام نوایی است از موسیقی. ( برهان ) ( آنندراج ). نام نوایی که مطربان زنند. ( فرهنگ اسدی ص 404 ) ( اوبهی ) ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
بر گل تر عندلیب گنج فریدون زه ست
لشکر چین در بهار خیمه به هامون زه ست.
منوچهری ( دیوان چ 1 دبیرسیاقی ص 147 ).

گنج فریدون. [ گ َج ِ ف ِ رِ ] ( اِخ ) گنج متعلق به فریدون :
جام را گنج فریدون خون بهاست
چون درفش کاویان برکرد صبح.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 490 ).

گنج فریدون . [ گ َ ج ِ ف ِ رِ ] (اِ مرکب ) نام نوائی است . (فرهنگ رشیدی ). نام نوایی است از موسیقی . (برهان ) (آنندراج ). نام نوایی که مطربان زنند. (فرهنگ اسدی ص 404) (اوبهی ) (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
بر گل تر عندلیب گنج فریدون زه ست
لشکر چین در بهار خیمه به هامون زه ست .
منوچهری (دیوان چ 1 دبیرسیاقی ص 147).


گنج فریدون . [ گ َج ِ ف ِ رِ ] (اِخ ) گنج متعلق به فریدون :
جام را گنج فریدون خون بهاست
چون درفش کاویان برکرد صبح .

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 490).




کلمات دیگر: