فرمایشی
فارسی به انگلیسی
ordered, inspired
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - کاری که طبق امر مقامی بزرگتر انجام گیرد ۲ - دستوری بی ارزش : کار فرمایشی بهتر از این نمی شود .
فرهنگ معین
( ~ . ) (ص نسب . ) کاری که طبق حکم و دستور انجام شود و اصالت نداشته باشد.
لغت نامه دهخدا
فرمایشی. [ ف َ ی ِ ] ( ص نسبی ) سپارشی. ( ناظم الاطباء ). سفارشی. ( یادداشت به خط مؤلف ). به معنی دوم فرموده که بیاید. ( آنندراج ). || هر چیز اعلا و نفیس. ( ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر: