پل، پل بزرگ که برروی رودخانه جهت عبورساخته شود
محله ایست به نیشابور
محله ایست به نیشابور
قنطرة. [ ق َ طَ رَ ] (اِخ ) محله ای است به نیشابور. (منتهی الارب ). و رجوع به معجم البلدان شود.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 365).
قنطرة. [ق َ طَ رَ ] (ع مص ) بشهر و ده جای گرفتن و ترک بادیه کردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || مالک مال بقنطار شدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). مالک شدن مال فراوانی را که گویی با قنطار سنجیده شود. (اقرب الموارد). || دیر ماندن و بجایی پیوسته اقامت کردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || گائیدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || بستن و محکم کردن . (اقرب الموارد از زجاج ). || برهم نهادن . (ترجمان عادل جرجانی ).