(مُ تَ بِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - درهم آمیخته ، مختلط . ۲ - مشتبه .
متشابک
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
متشابک. [ م ُ ت َ ب ِ ] ( ع ص ) امور مختلط و درهم. ( آنندراج ). کار درهم و شوریده و مختلط. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به تشابک شود.
فرهنگ عمید
آنچه به هم مربوط است، شبکه شبکه.
پیشنهاد کاربران
متشابک : در هم آمیخته .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص408 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص408 ) .
کلمات دیگر: