کلمه جو
صفحه اصلی

گوایی

فرهنگ فارسی

شهادت گواه بودن : عمری است پادشا ها . کز می تهی است جامم اینک ز بنده دعوی و ز محتسب گواهی . ( حافظ )

فرهنگ معین

(گُ ) (حامص . ) گواهی دادن ، شهادت .

لغت نامه دهخدا

گوایی. [ گ ُ ] ( حامص ) همان گواهی است. ( آنندراج ). شهادت و گواهی. ( ناظم الاطباء ) :
ز هر شمعی که جویی روشنایی
به وحدانیتش یابی گوایی.
نظامی.

فرهنگ عمید

= گواه

گواه#NAME?


گویش مازنی

/gevaayi/ گواهی، گواهی دادن

گواهی،گواهی دادن


پیشنهاد کاربران

الهام شدن


کلمات دیگر: